ترنم

من یک دخترم ...
بدان حوای کسی نمی شوم که به هوای دیگری برود!
تنهاییم را با کسی قسمت نمی کنم که روزی تنهاییم بگذارد!
روح  خداست که در من دمیده شده و احساس نام گرفته...
ارزان نمی فروشمش !
دست هایم بالین  کودک  فردایم خواهد شد ... بی حرمتش نمی کنم و به هر کس نمی سپارمش !

من اومدممممممممممممم

دلم تنگ شده بود واسه وبم و دوس نتيام

واقعا شرمندم کردن دوستايي که اين مدت تنهام نذاشتن....کلي ذوق کردم از کامنتاتون ...

شرمنده اين مدت نتونستم به وبم رسيدگي کنم و بهتون سر بزنم خودتون ميدونيد که وبلاگ واقعا وقت زياد ميبره و نميرسيدم واقعا ...البته فيس بوک ميرفتما ولي وب.......

اين مدت روزاي خوب زياد داشتم .....

يکي از اتفاقاي خوب اين مدت ...آشنا شدن با دوستي (هم دانشگاهي هم هستيم )که از آشنايي با ايشون بسي خرسنديم و الانم ايشون مسافرت(شيراز) ميباشن (الان دقيقا چه ربطي داشت گفتم ؟؟؟؟؟به دل نگيرين شما ها يه چي گفتم حالا:))))))))) ) ......

دوستاي جديدم که يکي از يکي ماهتر (دقت کردين روابط عموميم چه بالاست :)))فرت فرت دوس پيدا ميکنم)

دانشگاه ...سوژه هاي دانشگاه ....همکلاسياي جديد که فيلمن برا خودشون و کلي ميخنديم از دستشون

کلا خدا رو شکر خوب بوده همه چي ....

فقط اين ترم درسام واقعا سنگين شده همه 3 واحدي منم که همش علافي بودم کلا عيدو بايد درس بخونم .....وگرنه بعد عيد قشنگ امتحان ميان ترمامو گند ميزنم ............

که ما می خواستیم ...

اينو توي يه وب خوندمش شديد خوشم اومد

دو قدم مانده به خندیدن برگ . یک نفس مانده به ذوق گل سرخ ...

یک سبد عاطفه دارم همه ارزانی تان...

آرزودارم نوروزی که پیش رودارید آغاز روزهایی باشدکه آرزودارید ♥ ♥

نميدونم چرا يهويي دلم خواست بنويسم خيلي وقت بود به وبم سر نزده بودم به دوستاي نتيه عسيسم ....

دلم تنگ شده بود برا همه چيز و همه کس....

نميدونم بايد از کجا شروع کنم و چي بنويسم

آهان عاقا امتحانامون شروع شده 17 دي اوليشه اونم از نوع زبانش يني از زبان متنفرم...

وسوسه شدم برم حذفش کنم ولي بعد پشيمون شدم بيخيال ميخونم ديگه . هر چه بادا باد

.....آش کشک خاله اس ديگه ...آيکن بيخيالي ...

17 دي که ميرم اصفهان به مدت 10 روز نميتونم بر گردم خونه اولين بارمه اين همه وقت از مامان بابام دورم......

.........آيکن بچه ننه .......

بچه بودم آرزوم اين بود منم يه روزي مث آبجي بهارم بزرگ باشم منو آدم حسابم کنن بهم بگن خانوم ..چه واژه قشنگي بودم برام خانوممممممم..هه.....حتي يادمه  ابتدايي بودم تموم عروسکا و اسباب بازيامو جم کردم گفتم ديگه بزرگ شدم هر کي بهم ميگف بيا بازي دلم ميخواس خفه اش کنم ....اما الان.....دلم بچگي ميخواهد
جلوي کدام مغازه بايد پا بکوبم تا برايم آرامش بخرند........

اگـــَـــــر دیوانگی نـیـسـت پَس چیست ؟؟؟

وقتی در این دُنیای بـه این بزرگــــی . . .

دلت فقط هـــــَـــــوای یک نفر را میڪُند...!!

فک کنم زياد فاز غمگيني برداشتم

بعضي قسمتاي پستم حذف کردم ...بعضي حرفا رو نگم بهتره ....الان وقتشه بگم بيخيااااااااااااااااااااااااال

اين متنو فيس بوک خوندمش خوشم اومد ...خدايي خيلي باحاله کلي خنديدم خوندمش

( تفاوت پایان رابطه‌های عشقی خارجی‌ و ایرانی‌ )
.
.
.
... خارجیا
پیتر: جولیا ما با هم به تفاهمنمیرسیم بهتره جدا بشیم
جولیا: پیتر برایت آرزوی موفقیتمی‌کنم دوستی خوبی‌ بود.
.
.
.
... ایرانیا
جمشید: فاطی این رابطه فایده نداره میری یا برینم بهت بری پتیاره؟:|
فاطی: الهی به حق پنج تن از دوست دختر بعدیت خیر نبینی، الهی زیر ۱۵ چرخ بری با احساساتمبازی کردی، الهی سیاه بخت بشی به حق امام قریـــــــب، الهی خبری مرگ تا برام بیارن، از تو بهتر برای من جون میدادن پا ندادم
=))))))))))))

اينم عکس قاب گوشيم ...باز طرحشو عوض کردم ..خوب خوشم مياد هي طرح قاب گوشيمو عوض کنم اصلن...

دلم هنو دانشگاه ميخواد خو .....اين هفته دانشگاه واقعا خوش گذشت بهمون ..از سوتياي بسياري که من و دوس جونام داديم بگذرم در کل همه چيز خوب بود و بنده ظهر به آغوش خانواده برگشتمممممم .....

عاقا از من نصيحت سوار اتوبوس که هستين يه کم مراقب باشين که يهو چپ نشين رو جلوييا عقبيا کف اتوبوس . آهان قرار بود از سوتيامون نگم حالام شما نشنيده بگيريد من اون لحظه که ديدم دوستم افتاده رو سر دختر پسره بجاي کمک از خنده ريسه ميرفتم هنوزم يادم مياد خنده ام ميگيره..بيچاره داشت در مورد يه قضيه با شوق و ذوق همراه با هيجان زياد ميگف که تعادلشو از دست دادو......

ديروز جاتون خالي با برو بچ رفتيم درياچه نزديک دانشگاه جاي به نسبت قشنگي بود خوش گذشت  ...

برا مخاطب خاصم

خوشحالم از اينکه خواننده وبمي حالا با حس بهتري پست ميزارم

بعدا نوشت

بچه ها برام دعا کنيد از ديروز تا حالا استرس دارم حالا نميگم در رابطه با چه موضوعيه ولي ميخوام تصميمي بگيرم که سر دو راهيم و موندم چيکار کنم تا شنبه ميميرم و زنده ميشم ....خلاصه که استرس زياد باعث معده درد شديد شده و حالم زياد مساعد نيس ...

بلاخره طلسم شکسته شد و تونستم وبمو آپ کنم چن روزه ميخواستم پست جديد  بزارم مگه ميشد ......

اين هفته دانشگاه تعطيل بود هورااااااااا 10 روزي کلاس نداشته باشي درسم نداشته باشي بيکاررررررررر چه حالي ميده ........

امتحان ميان ترممون تموم شد شکر خدا ......تا آخراي دي ديگه امتحان نداريمممم......

شب عاشورا با نفس اينا رفتيم هيت به سبک جنوبي ها عزاداري ميکردن واقعا سوزناک بود همه اون لحظه گريه ميکردن ...خيلي خيلي برا بي بيم دعا کردم شماهام توي اين شباي عزيز واسه بي بيم دعا کنيد.......

شيون حسين و واويلا قتل حسين و واويلا......

عزاداريتون قبول ...

برا کيميا

برام کامنت گذاشتي ولي  آدرس نذاشتي...اگه باز گزارت اين ورا افتاد آدرس بزار بيام وبت شرمندت نشم .......

برا مخاطب خاصم

ادامه مطلب عکس اميروک شيطون بلا و يکتا

آبجي بهارم تولدت مبارک ......کاش پيشت بودم .....کاش ...

خيلي دوست دارم

امروز سالروز تولد توست و من برایت هدیه ای نخریده ام

آنچه خریدنی است بی شک ٬ لایق تو نیست.

نمی دانم با کدام جمله “دوستت دارم” را برایت انشا کنم

اما کاملتر از این چیزی ندارم

دوستت دارم ، تولدت مبارک

پ.ن خيلي دوست داشتم واسه تولدت بيام پيشت خودت که ميدوني نشد ايشالا اين هفته ميام واسه سالگرد ازدواجت

چه حالي ميده اين هفته نتوني بري دانشگاه بموني خونه از صب تا شب کوزتي کني

حالا کوزتي به کنار بچه داري........

اونم يه بچه شيطون مث اميروک (همون امير خودمون از بس شر و شيطونه  بهش ميگيم اميروک)

ديروز برگشته به من ميگمه آجي آهنگ بزار برام .

برقصم. اسم شبکه اشم pc  (همون pmc خودمون)

صب ساعت هفت و نيم  در خواب ناز بوديم که يکهو با صداي آواز اميروک از خواب ناز بيدار شديم

با حرص اومدم بيرون ميبينم اميروک همزمان که داره بازي ميکنه آوازم ميخونه 

نذاشت بخوابم بچه صبي زودي آواز خوندنش گرفته  ...آوازم نميخوند که داد ميکشيد .....

ولي خدايي خيلي بچه  باحاليه  روزا کلي از دستش ميخنديم شر و شيطون و پر رو  و دوس داشتني ........

شب قرص جوشان آوردم بخورم ميگه به منم ميدي ميگم

نه اينا خيلي تلخ و بد مزه ان دکتر داده بخورم گفته به بچه ها نديد

گفت فک کردي نميدونم قرص جوشانه .....قشنگ نصف بيشتر ليوانو سر کشيد .......

اين هفته دانشگاه نرفتم اونقده دلم برا دوستام تنگيده .......

حالا خوبه اين هفته استاد رياضيمون گفت تجربي و رياضيا نيان سر کلاس

آخه اين مبحثايي که درس ميده برامون تکراري و همه بلديم ..........

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااي آلبوم جديد مرتضي پاشايي رو دانلود کردم اونقده قشنگه در حين کوزتي آهنگاشو گوش دادم ..توصيه ميکنم حتما آهنگاشو دانلود کنيد خدايي خعلي قشنگه ........ 

دوس جونا بي بي مريضه الانم بيمارستانه برا سلامتيش دعا کنيد .....

با تشکر از دوستايي که  تتنهام نميزارن چه با کامنت  زنگ تک اس .......

دمتون گرم واقعا

 به ادامه مطلب مراجعه بشود

عکساي دانشگاهمونه

سلام بر دوستاي عسيسم

خيلي دلم برا وبم دوستاي نتيه عزيزم تنگ شده بود .........

اين مدت واقعا نميتونستم بيام نت از يه طرف دانشگاه از يه طرف سرماخوردگي شديد ........

اول بگم که مديريت صنعتي اصفهان رو انتخاب کردم و از انتخابم خيلي راضيم .........

فقط نصيب نشه روز اول کلاس انقلاب اسلامي مجموعه شماره 3 مجموعه زبان تشکيل ميشد

مام ترم اولي نميدونستيم چي به چيه کي به کيه اصلن يه وعضي .

رفتيم مجموعه 1 دانشکده مديريت بعدش با کلي پرس و جو

فهميديم کلاس انقلاب معموعه 3 هس .تا اومديم بريم مجموعه 3

با يه ساعت تاخير با برو بچ رفتيم سر کلاس .......روز اول پاهام تاول زد از بس راه رفتم..

.آيکن جيغ بنفففففففشششششششششش.........

سرويس دانشگاهم شلوغ باشه مصيبتيه ها با هل دادن و صلوات و نذر و نياز سوار ميشيم

وگرنه بايد تا بيست دقيقه ديگه منتظر سرويس بعدي بموني اصن يه وعضي .....

رفقاي باحال اصفهانيم واقعا دمتون گررررررررررررررم .....

.(خب يهو اومد به ذهنم بي مقدمه هويجوري يهويي)

هم اتاقي خوبم واقعا غنيمته .......سه تا هم اتاقي دارم ماااااااااه........

تا نصف شب فک زدن صبم ساعت 6 بيدار شدن در نهايت سر کلاس چرت زدن.........

عشق اس هم اتاقيات خوب باشن اتاقت تجهيزات کامل نوساز خوشکل .......

اصلن خود هتلهههههههههههه.........

الان فک کنم زيادي از اتاقمون تعريف کردم نه ؟آيکن ذوق مرگيييييييييييي

هوووووووم ديگه چي بگم.....آهان يادم اومد آقا اصلن زبان نخوايم بخونيم بايد کيو ببينيم ؟

اصلن زبان تو کتم نميره خو از الان عذا گرفتم که درساي اصليمون يکيش زبانه ....

...يه وقت فک نکنيدا زبونم خوب نيس نه اصلن....

يه کم زبان و رياضيمون سختههههه.....نياز داره به تمرين فراوان  خرخوني زياد .......

خدا روشکر اين دو هفته بد نبوده روزاي خوب زياد بوده..........

مهمترينش آشنا شدن با بر و بچ باحال خون گرم اصفهاني......دوس جونيا مخلصيممم....

پ.ن شرمنده دير اومدم دير به کامنتا جواب ميدم .....آخر هفته ها ميام خونه

سعي ميکنم آخر هفته ها جواب کامنتاتونو بدم و بهتون سر بزنم ....

ممنون اين مدت تنهام نذاشتين

بلاخره نتايج اعلام شد......کشتمون از بس امروز فردا کردن

انتخاب اولم قبول شدم مديريت صنعتي اصفهان

نميدونم حالا کدومو برم شيمي يزد يا مديريت صنعتي اصفهان ؟؟؟؟؟؟

 اين چن روزه خيلي خوب بوده برام و خبراي خوبي شنيدم که ذوق مرگ شدم

1. اول از همه با يه دوست خوب اصفهاني آشنا شدم که دقيقا اخلاقش مث خودم بود

که از دوستي باهاش خيلي خوشحالم......

2. نتايج کنکور آزاد اعلام شد ......

با رتبه 4 .......شيمي محض ..........يزد .........قبول شدم (اولويت اولم )

3. حيف شد که کنکور  پزشکي ندادم (دلايلش توي پستاي ذکر شده ......)

اونقده پشيمون شدم....

4. يه هفته اي خفن استرس داشتم...

که ديروز با اعلام نتايج آزاد يه کم خيالم راحت شد...

بي صبرانه منتظر اعلام نتايج سراسريم .......

5. الان که در حال نوشتن اين پستم هزمان آهنگاي علي عبدالمالکي

و رضا شيري گوش ميدم که واقعا قشنگن

قبلا گوش نميدادم چن روزه کلا آهنگاي علي عبدالمالکي  و رضا شيري گوش ميدم .......

7.نظرتون در مورد آهنگ وبلاگم چيه ؟ خودم که خيلي اين آهنگو دوس دارم