ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮕﻪ . . . .


ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮕﻪ . . . .

ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﺍﺳﻪ ﻧﯿﻮﻣﺪﻥ ﻣﻌﻠﻢ ....

ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻝ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﺳﺮﻭﺩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﻭﻝ
ﻫﻔﺘﻪ ....

ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻂ ﮐﺸﯽ ﮐﻨﺎﺭﺩﻓﺘﺮ ﻣﺸﻖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ آبی ﻭ ﻗﺮﻣﺰ ....

ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﭘﺎﮎﮐﻦ ﻭ ﮔﭻ ﻫﺎﯼ ﺭﻧﮕﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ ....

ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻌﻠﻢ ....

ﺑﺮﺍﯼ ﻟﯿﻮﺍﻧﺎﯼ ﺁﺑﯽ ﮐﻪ ﻓﻠﻮﺕ ﺩﺍﺷﺖ ....

ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ....

ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻪ ﻱ ﺩﻟﺨﻮﺷﻴﻬﺎﻱ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ...:(

تورا دختر خانوم می‌نامند ...

تورا دختر خانوم می‌نامند .


مضمونی که جذابیتش نفس‌گیر است…


دنیای دخترانه تو نه با شمع و عروسک معنا پیدا می‌کند


و نه با اشک و افسون.


اما تمام این‌ها را هم در برمی‌گیرد…


تو نه ضعیفی و نه ناتوان،


چرا که خداوند تو را بدون خشونت و زورِ بازو می‌پسندد.


اشک ریختن قدرت تو نیست، قدرت روح توست ...



بدون م.خ

آنقدر عاشقت هستم که  هرچه را بخواهی همان را بخواهم 

اگر بروی شادم اگر بمانی شادتر 

تورا شاد تر میخواهم  

بی من اما شادتر اگر باشی کمی فقط کمی ناشادم 

و این همان عشق است 

عشق همین تفاوت است که به مویی بند است

و چه بهتر که به موی تو بسته باشد

خواستن تو تنها یک مرز دارد و ان نخواستم توست 

تورا ازاد میخواهم.....



راه روشن


این روزهـــــا چـه قدر چشــمانم روشن می بینــــد ...

آن قــدر روشن!!
 
که با خود می پنـدارم که نکند یعقــــوب پیامبــــــر باشم ...

یعــقوب یه هنگام تماشـای یوسفـــش ..

امـا من یوســـف ندیده چشمــم روشـــن است ...
 

چشـــم روشن ، دل روشــــن به دنبـــــال دارد ...

و دل روشـــن ...

راه روشــــن ...
 
انشــــــــــــــــاا...

خوبی کن حتی اگر سپاست نمیگویند...

اگر کسي تو را با تمام مهربانيت دوست نداشت ...

دلگير مباش که نه تو گناهکاري نه او ......!!!

آنگاه که مهر می ‌ورزی مهربانيت تو را

اگر کسي تو را با تمام مهربانيت دوست نداشت ...

دلگير مباش که نه تو گناهکاري نه او ......!!!

آنگاه که مهر می ‌ورزی مهربانيت تو را

زيباترين معصوم دنيا مي‌کند ...

پس خود را گناهکار مبين......

من عيسي نامي را ميشناسم که

ده بيمار را در يکروز شفا داد ...

و تنها يکي سپاسش گفت !!!

من خدايي ميشناسم كه ابر رحمتش به زمين و زمان باريده ...

يکي سپاسش مي گويد و هزاران نفر کفر.... !!!

پس مپندار بهتر از آنچه عيسي و خدايش را سپاس گفتند ...

از تو براي مهربانيت قدرداني ميکنند !!!

خوبي دليل جاودانگي تو خواهد شد ...

پس به راهت ادامه بده !!!

بازی روزگار...

دربـــــــازی روزگــــــــار..

وقتــــــ یـــــارکـــشی...

چه خوبه بــــــــاور ادمـــ این باشه...

منـــــوخدا...

شـــــــــــــما و همــــــــــه....!

جهالت

مزرعه را...

ملـــخ هــا جــویــدنــد !

و مــا ...

بــــرایِ کـلاغهــا "متـــرسک" سـاختــــیم !

و ایـن بــود ،

شــروعِ جـــــهالــت ...

زیبا ترین شعر

به نظر شما کدوم دوره ،  زیباتر شعر گفتند؟

حافظ : تــنم از واسطـه ی دوری دلبـر بگـداخت ، جــــانم از اتـــش مهر رخ جانــانه بسوخــت

فروغ فرخزاد : ای شب از رویای تو رنگین شده . سینه از عطر توام سنگین شده . 

سهراب سپهری : دوست را زیر باران باید برد ، عشق را زبر باران باید جست 

ترانه امروزی : دوست دختر من نازه ، قلبش پر احساسه ، عاشقش شدم تازه 

بچه ژیگولای امروزی :  دوستت دارم کثافت! لعنت به اون قیافت !!!


خدا از این به بعد رو بخیر کنه

قرار نبود...


نمیدونم چی شد که اینجوری شد
نمیدونم چند روزه نیستی پیشم
اینارو میگم که فقط بدونی
دارم یواش یواش دیوونه میشم

تا کی به عشقه دیدنت دوباره از
تو کوچه ها خسته بشم بمیرم
تا کی باید دنباله تو بگردم
از کی باید سراغتو بگیرم
از کی باید سراغتو بگیرم

قرار نبود چشمای من خیس بشه
قرار نبود هر چی قرار نیست بشه
قرار نبود دیدنت ارزوم شه
قرار نبود که اینجوری تموم شه

یادت میاد ثانیه های آخر
گفتی میرم اما میام به زودی
چشمامو بستم نبینی اشکمو
چشمامو وا کردمو رفته بودی
چشمامو وا کردمو رفته بودی

قرار نبود منتظرت بمونم
قرار نبود بری و برنگردی
از اولش کناره من نبودی
آخرشم کاره خودت رو کردی

قرار نبود چشمای من خیس بشه
قرار نبود هر چی قرار نیست بشه
قرار نبود دیدنت ارزوم شه
قرار نبود که اینجوری تموم شه
"عاشق این اهنگم بدجوور"

به خاطر اصرار دوستان پست جدید گذاشتم :D:D


نه تو میمانی و نه اندوه 

و نه هیچیک از مردم این ابادی....


به حباب نگران لب یک رود قسم 

 وبه کوتاهی ان لحظه ی شادی که گذشت...


غصه هم میگذرد ...

انچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...


لحظه ها عریانند

به تن لحظه ی خود 

جامه ی اندوه مپوشان هرگز.....



ترانه...

باز باران با ترانه،

میخورد بر بام خانه،

خانه ام کو؟

خانه ات کو؟

ان دل دیوانه ات کو؟

..... 

روزهای کودکی کو؟

فصل خوب کودکی کو؟

یادت اید روز باران،

گردش یک روز دیرین!

پس چی شد، دیگه کجا رفت؟

خاطرات خوب و شیرین!

در دل ان کوی بن بست، 

در دل تو ارزو هست؟

کودک خوشحال دیروز،

غرق در غم های امروز،

یاد باران رفته از یاد،

ارزوها رفته بر باد،

باز باران، باز باران...،

میخورد بر بام خانه،

بی ترانه، بی بهانه،شایدم،گم کرده خانه...!



با دلی...

با دلی رفته ز دست
زیر لب میخوانم.....
کاش میشد به تو گفت:
که تو تنها سخن شعر منی....
تو نرو! دور نشو از بر من!!!
تو بمان تا که نمیرد دل من!!
"مخاطب خاص نداره ها همین جوری خوشم اومد"

رضای خدا

خدایا همش گفتیم :

"راضی ایم به رضای تو"

این بار تو رضایت بده به رضای ما


چرا فکر می کنی چون دختری

چرا فکر میکنی چون دختری 

باید همیشه غمگین باشی؟شکست خورده باشی؟

عزیز من 

یادبگیر که تو دختری

یاد بگیر تو کلاس بذاری!تو ناز کنی!

..................... اون خیلی بیجا میکنه تورو ناراحت میکنه

خیلی بیخود میکنه اشکتو دراره

اصلا برا چی به یه موجود مذکر اجازه میدی شادی زندگیتو ازت بگیره؟!

این اسمش عشق نیست به خدا

کسی که عاشق توا!

هرگز نمیتونه غمتو ببینه! 

چه برسه به اینکه خودش عاما غمت باشه!

دختر باش!!

دخترونه احساس کن!

اما بدون غم رو به اشتباه توی فرهنگ دخترونه ی تو جا دادن!

به سلامتی همه ی دخترا.

شعری که وقتی خوندم به دلم نشست

من زندگی را دوست دارم 

ولی از زندگی دوباره میترسم

دین را دوست دارم 

ولی از کشیک ها میترسم 

قانون را دوست دارم 

ولی از پاسبان ها میترسم

عشق را دوست دارم 

ولی از زن ها میترسم

کودکان را دوست دارم 

ولی از اینه میترسم 

سلام را دوست دارم 

ولی از زبانم میترسم

من میترسم،پس هستم 

این چنین میگذرد روز و روزگار من

من روز را دوست دارم

ولی از روزگار میترسم 


مرحوم حسین پناهی