ما هم از زحمتكشان، جمعن تشكرمی كنيم
برخلافِ نقشهی دشمن، تشكر می كنيم!
از پكن، مسكو وَ لبنان، مصريا حتی كومور!
از شميران تا خود لندن! تشكر می كنيم
بهر پركاری به روزوشب حدود هشت سال
از جوارح، بالاخص باسن! تشكر می كنيم
از همانهایی كه زحمتهايشان بی دست وپاست
از ته دل عينهو كلمن!، تشكر می كنيم
كاهش درد تورم ، چاره اش عيدانه است
نقش روغن دارد از روغن تشكر می كنيم!
از عزيزانی كه می كوبند بر كفــارِ دون
با صلابت، مشتِ چون آهن، تشكر می كنيم!
بر همانجایی كه می سوزد بريزيد آب را
تا كه ما از آتشِ روشن! تشكر می كنيم!
ايضا از گردنكشِ پرمو تشكر می كنيم
يك دوتا پشتك زده، وارو تشكر می كنيم!
از كسيكه خون مارا می مكد تا كه شويم
كلهم بی عيب، چون زالو! تشكر می كنيم
نيز از مسئول يابویی كه خود باعث شده است
رفته بالا قيمت يابو، تشكر می كنيم!
مثل آن فردي كه از قزوين فَرارَد ! با شتاب
يحتمل با گفتن يووهو تشكر می كنيم!
ازچه می سوزند هالوهای اين دوران، كه ما
گاه گاه از حضرت هالو تشكر می كنيم
بر همانجایی كه می سوزد بريزيد آب را
ما هم از آب روانِ جو، تشكر می كنيم!
خسته و از روي بيحالی تشكر می كنيم
بنده وار ! از حضرتعالی، تشكر می كنيم!
از قديميها شنيدم هست بی مايه فطير
با وصول حق دلالی تشكر می كنيم!
گر به قعر جدول فقر جهانی نيستيم
لاجرم از اهل سومالی تشكر می كنيم!
گر نظر بر دور و بر با دقت بالا كنيم
با هم از داروی اسهالی تشكر می كنيم
بر همانجایی كه می سوزد بريزيد آب را
ما هم از مسئول درمالی تشكر می كنيم
ما ز حبّ الميز ها تك تك تشكر می كنيم
ازنوك سر تا تهِ خشتك تشكر می كنيم!
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
با سه تار و دايره، تنبك تشكر می كنيم
از فلان مسوولِ نايابی دارو، پشتِ هم
بعدِ ميلِ روغن كرچك تشكر می كنيم!
شيخ با تحتِ حَنَك با تركه و چوب و عصا
ما ولی با دسته ی عينك! تشكر می كنيم!
بر همانجایی كه می سوزد بريزيد آب را
ما ز پودر بچه و پوشك تشكر می كنيم.