تولدت مبارک...

سال روز تولدت رو تبریک میگم ب فرشته های آسمون!


چون ؟!؟


5 ساله ک رفتی پیششون


و تسلیت میگم ب خودم چون فرشته ای مثل تورو از دست دادم ....

.

تولدت مبارک مهدی جان


بچه هابی زحمت  واسه شادی روحش فاتحه بفرستین ...

[ ۱۳۹۲/۱۱/۲۴ ] [ 17:21 ] [ الی بانو ] [ ]

خوشبختی

خوشبختی داشتن کسی است…
که بیشتر از خودش تــــــــــو را بخواهد…
و
بیشـــتر از تــــــــو…
هیـــــــــــچ نخواهد..
و
تــــــــــو ... برایش تـــــــمام زندگی باشی ♥

[ ۱۳۹۲/۱۱/۱۹ ] [ 10:55 ] [ الی بانو ] [ ]

چقدسخته ....

چقدسخته منطقی باشی در حالی ک احساساتت داره خفت میکنه ... !!!
[ ۱۳۹۲/۱۱/۰۶ ] [ 12:46 ] [ الی بانو ] [ ]

یلدا ...

آخر پاییز شد همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !!


بشمار اما


تعداد دل هایی را ک ب دست آوردی !


بشمار تعداد لبخندهای ک برلب دوستانت نشاندی !


بشمار تعداد اشک هایی ک از سرشوق وغم ریختی !


فصل زردی بود !


توچقدر سبز بودی ؟؟


جوجه ها را بعدا باهم میشماریم ...

[ ۱۳۹۲/۰۹/۳۰ ] [ 10:23 ] [ الی بانو ] [ ]

مرسی که هستی و هستی را رنگ می آمیزی


هیچ چیز از تو نمی خواهم


فقط باش ، فقط بخند ، فقط راه برو …


نه !!! راه نرو …


میترسم پلک بزنم و دیگر نباشی !

[ ۱۳۹۲/۰۹/۱۷ ] [ 13:6 ] [ الی بانو ] [ ]

خدایا!

خدایا !


کسی غیر از تو با من نیست …


خیالت از زمین راحت ، که حتی روز روشن نیست …


کسی اینجا نمیبینه ، که دنیا زیر چشماته !


یه عمره یادمون رفته ، زمین دار مکافاته !


فراموشم شده گاهی ، که این پایین چه ها کردم !


که روزی باید از اینجا ، بازم پیش تو برگردم !


خدایا وقت برگشتن ، یه کم با من مدارا کن !


شنیدم گرمه آغوشت ، اگه میشه منم جا کن …

[ ۱۳۹۲/۰۸/۰۴ ] [ 12:7 ] [ الی بانو ] [ ]

نگران نباش!

نگران نباش !


نمی شوددوستت نداشت


لجم هم ک بگیرد ازدستت ...


دفترچه ی خاطراتم پراز فحش های عاشقانه میشود .

[ ۱۳۹۲/۰۷/۱۴ ] [ 11:16 ] [ الی بانو ] [ ]



این روزها زیــــــــادی ساکت شــــــــــده ام ،
نمی دانــــــم چـــــــرا حرفــــــــهایم،
به جـــــــــــــای گلو
از چشمهایم بیرون می آیند…

[ ۱۳۹۲/۰۷/۰۷ ] [ 14:4 ] [ الی بانو ] [ ]

خیلی سخته

פֿـیلے سـפֿـتـﮧ..

بـﮧ פֿـاطر کسے کـﮧ دوسشـ دارے همه چیزو..

از سر راهـت פֿـط بزنے..

بعـدبفهمے פֿـودت تو لیستے بودے کـﮧ اوטּ..

بـﮧ פֿـاطریکے دیگـﮧ פֿـطـت زده....

[ ۱۳۹۲/۰۷/۰۳ ] [ 9:51 ] [ الی بانو ] [ ]

تازه فهمیدم ... !

تازه فهمیدم برای زنده ماندن لازم نیست نگاهت...نفست...دلت به کسی بند باشد!

تازه فهمیدم تقدیر بعضی دست ها خالیست...

تقدیر بعضی اسم ها تنهاییست...

تازه فهمیدم به این زندگی عادت کرده ام...

اینکه بهانه نباشم برای کسی...

اینکه بهانه نباشد برایم کسی...

اینکه میشود تنهایی قدم زد،

تنهایی آواز خواند،

تنهایی پایکوبی کرد...

اینکه "من" هم برای خودش کسی است!!

[ ۱۳۹۲/۰۵/۱۶ ] [ 11:48 ] [ الی بانو ] [ ]

تولدم مبارک!!!

 - سینا عرفانی,کادوی بعدی واسه شما

دلم میخواد بدونی تو این همه ستاره / هیچ کی اندازه ی من نگاتو دوست نداره


تولدت پر از نور خوش اومدی ستاره / اگرچه از راه دور هیچ فایده ای نداره . . .
.

.
.
.
.
تولدم مبارک

[ ۱۳۹۲/۰۵/۱۲ ] [ 11:31 ] [ الی بانو ] [ ]

گاهے ، وقت خـבاحافظے از کسے

خواسته یا ناخواسته مےگیم : « مواظب خوבت باش ! »

مواظب خوבت باش یعنے فکرم پیش توئه !

مواظب خوבت باش یعنے برام مُهمے !

مواظب خوבت باش یعنے نگرانتم !

مواظب خوבت باش یعنے בوستت בارم !

مواظب خوבت باش یعنے به خـــــــבا مے سپارمت !

مواظب خودت باش یعنے از الان בلم واست تنگ شـבه

!
مواظب خوבت باش یعنے...
واقعاً مواظب خوבت باش

 

[ ۱۳۹۲/۰۵/۰۳ ] [ 13:41 ] [ الی بانو ] [ ]

دلتنگی...

ساز دلت که کوک نباشد ..

فرقی نمی کند کجا باشی!




سرزمین مادری یا خانه ی پـــدری..


هر دو یک رنـــگ دارد..






رنــــگ دلتنـــــــگی..



[ ۱۳۹۲/۰۴/۱۵ ] [ 12:5 ] [ الی بانو ] [ ]

رویای من...

حس خوبی نیست

در رویای کسی گم شوی که

فکر تو حتی در خوابش هم نمیگنجد …

[ ۱۳۹۲/۰۴/۱۵ ] [ 12:4 ] [ الی بانو ] [ ]

دلم لک زده...!

دلـم برایِ دو کـلامِ صمیمـی


یک دلِ سـاده


لَـک زده


بـرایِ چای هـایِ سرد شـده ی رویِ میز


بـرایِ دیر رسیـدن هایِ از سرِ عمد


بـرایِ دیـدنِ تو که ایسـتاده ای
به انتظار


و تماشـایِ یواشـکی


و به یـک باره ظـاهر شدن و پـریدن در آغوشـت


دلـم برایِ یک آرزویِ دو نفره


دلشـوره هایِ بی مورد


دلتنگـی هایِ ثانیه ای . . .


راستش !


مـن دلـم برایِ یک


تــو


لَک زده . . . !

[ ۱۳۹۲/۰۳/۲۵ ] [ 12:42 ] [ الی بانو ] [ ]

بمانم یا بروم...

گـاهــی آدم میــمــانـد بـیـــن بــودن یــا نــبـودن!

بــه رفــتــن کــه فــکــر مــی کنــی

اتـــفـاقــی مــی افـتـد کــه منــصـرف مــی شــوی..

میــخـواهــی بــمـانـــی،

رفتـــاری مــی بـینــی کـه انــگار بـایــد بـــروی!

ایــن بـلاتـکلیــفی خودش کلــــی جهنـــــــــــــــم استـــــ...
[ ۱۳۹۲/۰۳/۲۵ ] [ 12:36 ] [ الی بانو ] [ ]

خوش به حال آن مرد!!!!


خــوش بــه‌حــال آن مــرد


کــه در زنــدگیــش


تــو راه بــروی


خــوش بــه حــال مــردی


کــه بــرایــش


تــو شیــریــن‌زبــانــی کنــی


خــوش بــه حــال مــردی


کــه دســت‌هــای قشنــگ تــو


دگمــه‌هــای پیــرهنــش را


بــاز کنــد


ببنــدد


تــا لــب‌هــایــت بــه نجــوایــی بخنــدد ...


خــوش بــه حــال آن مــرد ...


                                                                   "سیــــد سیــــآوش"

[ ۱۳۹۲/۰۳/۲۲ ] [ 13:14 ] [ الی بانو ] [ ]

بمیرم!!!


بـایـد کـسـی را پـیـدا کـنـم

کـه دوسـتـم داشـتـه بـاشـد (!)


آنـقـدر کـه یـکـی از ایـن شـب هـای لـعـنـتـی


آغـوشـش را بـرای مـن و یـک دنـیـا خـسـتـگـی اَم بـگـشـایـد...


هـیـچ نـگـویـد! هـیـچ نـپـرسـد...


فـقـط مـرا در آغـوش بـگـیـرد...




بـعـد هـمـانـجـا بـمـیـرم...


                                                                        "سیــــــد سیــــــآوش"

[ ۱۳۹۲/۰۳/۲۲ ] [ 13:9 ] [ الی بانو ] [ ]

به واژه هایم رحم کن!


دیگر نمیتوانم بنویسم .


دیگر نمیتوانم غزلت کنم !


دیگر نمیتوانم با واژه ها بزم بگیرم یا رزم یا ختم !


کاغذهای بیچاره !


بغض و کلافگیم را سر انها خالی میکنم


و روحم را در جسمشان مچاله میکنم !


هر چه مینویسم یک چیزی کم دارد .


یک چیزی مثل عشق !


مثل هدف !


مثل آیین !


مثل......!


مثل تـــــــــو !


به واژه هایم رحم کن


                                                           "سیـــدسیــآوش"

[ ۱۳۹۲/۰۳/۲۲ ] [ 13:5 ] [ الی بانو ] [ ]

من همانم!


تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم !


من را به من نبودن محکوم نکن !


من همانم که درگیر عشقش بودی !


یادت نمی آید ؟!


من همانم !


حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم !

 

                                                                                     "سیـــــــــــــــد سیـــآوش"

[ ۱۳۹۲/۰۳/۲۲ ] [ 12:56 ] [ الی بانو ] [ ]

ربطه های ساده!!


رابطـِہ هاے ساده را دوست نـَـدارَم !


میخواهـَـم پیچیده باشـَـد...


رابطـِہ ے سینوس کسینوس اَرزانے ِ خودشاלּ


مـَـלּ بــِہ جـَـمع و تـَـفریق خُودماלּ هـَـم راضے اَم


                                                                               "سیـــــــد سیآوش"

[ ۱۳۹۲/۰۳/۲۲ ] [ 12:53 ] [ الی بانو ] [ ]

تک تک لحظه های شما!


آدمـهـآیی کـه شمآ رآ ترک میکـنند غریبـه هآیی هسـتند که یـک روز بـآ شمـآ آشـنآ مـیشوند!


بآ افکـآرِ شـُمآ! بآ حـرف هآی شـُمآ ! بآ دستهآی شـُما !


بآ رویآهآی شـُمآ ! بآ تک تک لحظه هآی شـُمآ !


یک روز ناگهآن حوصله شآن سر میرود !


دلـشـآن رآ و دستهآشآن رآ و حرفهآیشان رآ و خوآبشآن رآ پـس میگیریند !


و غریـبه هـآیی میـشوند بـآ خـآطـرآتـی که پـُر میکنند :


افـکارتـآن رآ دستهآیـتآن رآ خـوآب هـآیتـآن رآ رویـآ هآ و تـک تـک لـحـظـه هـآیـتـآن رآ


یک روز نـآگهآن حوصـله ی شـُمآ سـر میـرود غریـبه هآیی میشوید کـه خودتـآن رآ تـَرک


مـیکـنیـد

                                                                                         "ســــید سیــآوش"

[ ۱۳۹۲/۰۳/۲۲ ] [ 12:28 ] [ الی بانو ] [ ]

یک عمر...

یک لحظه طول میکشه تا از یکی خوشت بیاد

یک دقیقه طول میکشه تا یکیو ببیچونی

یک ساعت طول میکشه تا یکیو دوست داشته باشی

یک روز طول میکشه تا دلت برا یکی تنگ بشه

یک هفته طول میکشه تا به یکی عادت کنی

وحتی کمتر از یک ماه طول میکشه تا عاشق کسی بشی

اما...

اما یک عمر طول میکشه تا فراموشش کنی
.
.
.
.
.
.
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
[ ۱۳۹۲/۰۳/۲۱ ] [ 10:20 ] [ الی بانو ] [ ]

من...

من گفته بودم بیدی نیستم که به این بادها بلرزم

باورکن که سر حرفمم ایستادم

ولی تو به خودت نگاه کردی؟

تو باد نبودی طوفان بودی

که من را چنان پیچاندی

که بعد از چند وقت هنوز دارم میچرخم دور خودم

فکر کنم خیلی شدید بودی

که نه تنها من بلکه دنیاهم دارد میچرخد

انقدر تند که بعضی وقت ها جلویم را تار میبینم

و حالا من کسی هستم که میگویم:

من بیدی هستم که با این طوفان از جا کنده میشوم چه رسد به لرزیدن...
[ ۱۳۹۲/۰۳/۲۰ ] [ 9:9 ] [ الی بانو ] [ ]

نمی نویسم . . .

نمی نویسم …

کــه کـلـمـات را الــوده نـکـنـم بـه گـنـاه…

گـنـاهـی کـه از ان مــن اسـت…

نمی نویسم …

تـا سـکـوت را بـیـامـوزمـ….

نـمـی نـویـسـمــ….

تـا احـسـاسـاتم را مـحـبـوس کـنـمــ….

تـا نـخـوانـی…

نـدانـی….

کـه چـه مـی گـذرد ایـن روزهـا بـر مــن!!

مـی خـنـدمــ….

تـا یـادم بـمــانـد…

تـظـاهـر بـهـتـریـن کـار اسـت…!

تـا یـادم نـرود…

کـه دیـگـران مـرا خـنـدان مـی خـواهـنـد…
[ ۱۳۹۲/۰۳/۰۴ ] [ 14:16 ] [ الی بانو ] [ ]

. . . !

تنهایم…

اما دلتنگ آغوشی نیستم…

خسته ام…

ولی به تکیه گاه نمی اندیشم…

چشمهایم ترهستند و قرمز…

ولی رازی ندارم…

چون مدتهاست دیگر کسی را”خیلی” دوست ندارم…

فقط خیلی ها را دوست دارم....
[ ۱۳۹۲/۰۳/۰۱ ] [ 9:5 ] [ الی بانو ] [ ]

هیچ چیز شبیه گذشته نیست!!!

اینکه گاهی حس میکنم غمی به عظمت این دنیا روی سینه ام سنگینی میکند


نه دروغ است و نه توهم


غمی که از سنگینی اش دیگر توان سر پا ایستادن ندارم


زانو زده ام و مینویسم


توهم عشقی است که فکر میکردم داشتی و نداشتی


دروغ احساساتی است که از آن دم می زنی


حقیقت نگاه تلخ من به گذشته است


توهم تعصبی است که فکر میکردم روی من داشتی و نداشتی


دروغ تعصبی است که روی نامه هایمان داری


حقیقت دفتری است که از من دزدیدی تا یادت نرود...


چه فرقی میکند یادت برود یا نرود وقتی هیچ چیز شبیه گذشته نیست؟


اما


فرق میکند یادم برود یا نرود وقتی هیچ چیز شبیه گذشته نیست!


تفاوت آنجاست که مادامی که گذشته در ذهنم رژه میرود احساس حقارت امان نمیدهد که


چشم باز کنم


امان نمی دهد که بایستم


اما نمی ده که خلاص شوم از هرچه توهم و دروغ و حقیقت است


بعد از تو...


نمیگویم این دل دیگر دل نمیشود....اتفاقا میشود اما برای تو...!!؟؟


بعد از تو...


کابوس های آن دوران خواب راحت را بر من حرام کرده..


بعد از تو...


و دوباره با تو...


دیگر هیچ چیز آنقدر سوزان نیست


آنقدر سرد است و بی حس که دستهایم،لبخند هایم ...دیگر هیچ حسی به تو نمیدهد


بودی که....


دیدی که....


فهمیدی که....


دیگر هیچ چیز شبیه گذشته نیست!


چرا دیگر هیچ چیز شبیه گذشته نیست؟


چه شد؟


چه شد که وقتی برمیگردم و پشت سرم را نگاه میکنم


حاصلی ندارد جز


لبخندی تلخ به آنهمه حماقت ها ؟؟؟؟


                                                                                             

                                                                                   "سید سیاوش"

[ ۱۳۹۲/۰۲/۳۱ ] [ 12:28 ] [ الی بانو ] [ ]

ای کاش...

کاش رویا هایمان روزی حقیقت می شدند... تنگنای سینه ها دشت محبت

می شدند... سادگی مهر و صفا قانون انسان بودن است... کاش

قانونهایمان یک دم رعایت می شدند ...اشکهای همدلی از روی مکر است

و فریب ...،کاش روزی چشم هامان با صداقت می شدند... گاهی از غم

می شود ویران دلم ...، کاشکی دلها همه مردانه قسمت میشدند

[ ۱۳۹۲/۰۲/۲۸ ] [ 12:38 ] [ الی بانو ] [ ]

چرااااا...؟

چرا غمگینی ؟ : عاشق شدم

آیا عشق شیرین است ؟ : بله شیرین تر از زندگی

چرا تنهایی ؟ : ویژگی عاشق هاست

لذت تنهایی چیست ؟ : فکر به او و خاطرات او

چرا می روی ؟ : برای اینکه او رفت

دلت کجاست ؟ : پیش او

قلبت کجاست ؟ : او برده

پس حتما بی رحم بوده نه ؟ : نه اصلا

چرا ؟ : چون باز هم او را میپرستم . . .

[ ۱۳۹۲/۰۲/۲۶ ] [ 10:59 ] [ الی بانو ] [ ]

فقط برای من...

بانو وار حسادت میکنم....!!!

دلم آغوش پر آرامشی را می خواهد که زیر باران گرمم کند...

دلم می خواهد کسی باشد....

خوب باشد..

مهربان باشد..

بس باشد..

همه ی بودن هایش فقط برای من باشد..

فقط وفقط برای من.....!!!!

[ ۱۳۹۲/۰۲/۲۶ ] [ 10:46 ] [ الی بانو ] [ ]